می خواستم بخندم و گریه امان نداد - آمد بهار و شانه ی ما را تکان نداد
مثل همیشه خنده ی ما طرح گریه داشت - مثل همیشه سفره مان بوی نان نداد
در خلوت شبانه ی باران نشسته ایم-انبوه بغض فرصت فریادمان نداد
آغازه ایست جدایی قبول کن-دوست از ورای فاصله دستی تکان نداد
تا گم شدیم زیر خرمن ها آوار سرد-دیگر کسی نشانی ما را نشان نداد
پرواز فرصتی است که از دست می رود - وقتی که سهم مرا آسمان نداد
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط بهنام
آخرین مطالب